اقا جون از چهارشنبه تا یکشنبه مهمون اریا بود
قند عسل مامان و بابا
برای پسر گلم
درباره وبلاگ


بسم الله خوش اومدید. داستان ما از اونجا شروع شد که در چهارمین سالگرد ازدواجمون ما متوجه شدیم که خدای مهربون یه فرشته گل بهمون هدیه داد. تصمیم گرفتیم اینجا لحظه های بزرگ شدنش رو ثبت کنیم.
نويسندگان
یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, :: 11:37 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

اریا جونم دیروز داشتی با اقا جون بازی میکردی اون گردنتو قلقلک میداد تو ه م سریع قلقلکش میدادی فقط نمی دونم چرا تو حرف زدن یکم تنبلی خدا کنه زودتر حرف زدن یاد بگیری خیلی شیرین و بامزه شدی از 8 ماه و نیم چهاردست و پا رفتی و الان حرفه ای هستی و حتی میتونی چیزی رو بگیری و بلند شی ولی کل خونه رو سریع می ری و هرچی سر زاهت باشه میخوری خیلی باید مراقبت باشیم امروز صبحم که بردیمت پیش پرستار شیشتو جا گذاشتم و باباجون که داشت میرفت اقا جونو بذاره فرودگاه بردن دادن بهت بمیرم برات مامنی من



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 216
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1