137b0X0:  دیشب یه شب پر از گریه برای من و تو پسر نازنینم
قند عسل مامان و بابا
برای پسر گلم
درباره وبلاگ


بسم الله خوش اومدید. داستان ما از اونجا شروع شد که در چهارمین سالگرد ازدواجمون ما متوجه شدیم که خدای مهربون یه فرشته گل بهمون هدیه داد. تصمیم گرفتیم اینجا لحظه های بزرگ شدنش رو ثبت کنیم.
نويسندگان
چهار شنبه 29 خرداد 1392برچسب:, :: 11:26 :: نويسنده : زهرا-مصطفی
اریا جونم خدایا خودت منو ببخش اگه به بچم ظلمی کردم بخدا اریا من به خاطر تو و ایندت سرکار میرم و البته اینو هم بگم که خودمم از نظر روحی به کارم نیاز دارم دیرور که بردمت پارک مادر بزرگ اهورارو دیدم و لا به لای حرفاش فهیمیدم پرستار تو رو میزاره پیش پسرش و میره بیرون خدا ازش نگذره پولایی که دادم بهش حرومش من بهش اعتماد کردم اون چطور جواب داد؟ اریا خونه این پرستار جدید ه هم نمی دونم چرا من دیگه اعتمادمو به پرستار از دست دادم میگم بذارمت مهد که با بچه ها بازی کنی و امن تره خوب اریا دیشب تا صبح گریه و زاری کردی منم خیلی خیلی گریه کردم از بی کسیم از اینکه الان مادرجونت عمل کرده و من نتونستم یه اب دستش بدم از اینکه من الان به خانوادم احتیاج دارم ولی کسی رو ندارم خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خودت می دونی تو دلم چی میگذره همش عذاب و جدان دارم که تنهات می زارم خدا خودش کمک کنه خدایا توکلم ب توست یا رسول الله البته همین که تا الان اتفاق بدی برات نیافتاده لطف و رحمت خدا بوده والا ممکن بود خدای نکرده ................ خدایا ممنونم از اینکه حواست به پسرم بوده و هست خودت کمک کن یه مهد خوب رو پیدا کنم و بتونم بچمو بذارم اونا و همه چیز خوب پیش بره پسرم ارامش داشته باشه خدا یعنی میشه چند روز دیگه بیام و بگم اریا مهدشو دوست داره بهش می رسن اونا هم دوستش دارن و همه چیز عالیه انشاا... مثل هنیشه خداجونم توکم به توست

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 12
بازدید کل : 12
تعداد مطالب : 216
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

cache0112last1475923508